درباره ما

http://s2.picofile.com/file/7891972254/siSTgu_265.jpg

با سلام
هدف از ایجاد این وبلاگ این بود که موضوع سبک زندگی ایرانی اسلامی را در فضای مجازی در حد وتوان خودم شیوه اش را با وبلاگ تخصصی سبک زندگی ایرانی اسلامی رواج دهم وبتوانم به سخنان رهبرم که مورد تاکیدشان سبک زندگی اسلامی ایرانی بودوایشان فرمودند:با پیشرفت در سبک زندگی،اهداف تمدن اسلامی محقق می شود .
من هم با ایجاد این وبلاگ در تحقق ساختن سخن زیبای رهبرم تلاش می کنم وگامی مثبت در این جهت برمی دارم.
پس با من همراه باشید
((ثبت شده در سایت ساماندهی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی ایران))
دوستدارتان حسین رضایی-متولد 24خرداد 1373-اصفهان

لوگوونظرسنجی وبلاگ

New Page 2

بنر جشنواره

لوگوی کنگره ودیگر امکانات

درآمد:

سبك زندگي (به انگليسي: Life Style) براي توصيف شرايط زندگي انسان استفاده مي‌شود. اين عبارت ابتدا توسط آلفرد آدلر در سال 1929 ابداع شد.

سبكهاي زندگي مجموعه‌اي از طرز تلقي‌ها، ارزش‌ها، شيوه‌هاي رفتار، حالت‌ها و سليقه‌ها در هر چيزي را در برمي‏گيرد. 

در بيشتر مواقع مجموعه عناصر سبك زندگي در يك‌جا جمع مي‌شوند و افراد در يك سبك زندگي مشترك مي‌شوند. به نوعي گروه‌هاي اجتماعي اغلب مالك يك نوع سبك زندگي شده و يك سبك خاص را تشكيل مي دهند. سبكي شدن زندگي با شكل گيري فرهنگ مردم رابطه نزديك دارد. مثلا مي‌توان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبك زندگي افراد آن جامعه بدست آورد.(1)

فرقان

روان‎شناسان و پزشكان، سبك زندگي را در سطح فردي يا اصطلاحا در سطح «تكنيكي» بررسي مي‎كنند. جامعه‎شناسان، سبك زندگي را در سطح «تاكتيكي» مطالعه مي‎كنند. اما سبك زندگي فرد در «جامعه» از حيث «آن‎چه كه بايد»، در سطح «استراتژيك» مطالعه مي‎شود.(2)

« سبك زندگي »چنانكه گذشت مفهومي وام‏گرفته از دنياي غرب است. 

غربي‏ها بر اساس مباني، رهيافت‏ها و نظام‏هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي خودشان به مفهوم‏سازي "سبك زندگي "پرداخته‏اند. لذا تجويز نسخه هاي وارداتي غرب، جز تشبه به غرب، فايده و عايدتي نخواهد داشت. از اين رو در تبيين سبك زندگي ايماني مي بايست بر اساس آموزه‏هاي رفتار ساز و حيات‏بخش اسلام نسخه پيچيد.

در قرآن كريم در مورد عدم پيروي از غير مسلمين در امور زندگي آمده است:

ولا تتبع اهوائهم و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك; و از هوس هاي آنان پيروي مكن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را ازبعض احكامي كه خدا بر تو نازل كرده، منحرف سازند.( مائده،49)

همچنين اشاره مي شود:

ولو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض و من فيهن بل اتيناهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون; اگر حق تابع هواي نفس آنان شود، همانا آسمانها و زمين وهر چه در آنهاست فاسد خواهد شد ولي، قرآني به آنها داديم كه مايه ياد آوري آنهاست اما آنها از (آنچه مايه) ياد آوريشان (است) روي مي گردانند.( مومنون،71).(3)

در اين سلسله نوشتار خواهيم كوشيد تا سبك زندگي ايماني را بر اساس آموزه‌هاي اصيل قرآن حكيم تببين كنيم.

1. تجاوز به حريم خصوص افراد ممنوع!

"زندگي خانوادگي هركس مخصوص خود اوست و هر كسي نسبت به افراد ديگر براي داخل زندگي خود حالت رو در بايستي دارد؛ از اين رو اگر كسي سرزده داخل زندگي فردي شود، حالت دستپاچگي پيدا مي كند. زيرا انسان داراي دو بعد است، بعد فردي و بعد اجتماعي و به همين دليل نيز داراي دو نوع زندگي است، زندگي خصوصي و عمومي كه هر يك براي خود ويژگي ها و آداب و مقرراتي دارد.

به عنوان مثال انسان ناچار است در محيط اجتماع قيود زيادي را از نظر لباس و طرز حركت و رفت و آمد رعايت كند، اما در محيط خصوصي از اين قيد و بندها رهاست. او مي خواهد در چنين فضايي استراحت كند و با خانواده و فرزندان خود به گفت و گوهاي خصوصي بنشيند و تا آن جا كه ممكن است از اين آزادي بهره گيرد، به همين دليل به خانه خود پناه مي برد و با بستن درها به روي ديگران، زندگي اش را به طور موقت از جامعه جدا مي كند و همراه آن از انبوه قيودي كه ناچار بود در محيط اجتماع رعايت كند، آزاد مي شود. حال طبيعي است كه اين محيط خصوصي كه اعضاي خانواده فرد در آن زندگي مي كنند، بايد از امنيت كافي برخوردار باشد و اگر بنا باشد هركس سر زده وارد اين محيط شود و به حريم امن آن تجاوز كند، ديگر آن آزادي و استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت. در اين ميان هر جامعه اي متناسب با ارزش هاي خود تعريفي براي محيط خصوصي ارائه مي دهد و بر حفظ و رعايت حدود آن اهتمام مي ورزد. در اسلام كه سبك زندگي خاصي را دنبال مي كند و براي استحكام خانواده و حفظ عفت و حيثيت افراد جايگاه بالايي قائل است، درباره ورود افراد به حريم خصوصي و زندگي خانوادگي ديگران، آداب و مقرراتي وضع شده و حتي در معاشرت به رعايت آن سفارش كرده است. خداوند در آيات 27 و 28 و 29 سوره مباركه نور به اين آداب اشاره مي كند و مي فرمايد:

«يَاأيهَاالَّذينَ آمَنوُا لاتَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ بُيُوتِكم حَتي تَستَأنِسوا وَ تُسلِّمُوا عَلي أهلِهَا ذَلِكُم خَيرٌ لَّكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ (27) فَاِن لَّم تجِدُوا فِيهَا أحَداً فَلا تَدخُلُوهَا حَتي يُۆذَنَ لَكم وَ اِن قِيلَ لَكُمُ ارجِعُوا فَارجِعُوا هُوَ أزكي لَكُم وَ الله ُ بِمَا تَعمَلُونَ عَلِيمٌ (28) لَّيس عَلَيكم جُنَاحٌ أن تَدخُلُوا بُيُوتاً غَيرَ مَسكُونَهٍ فِيهَا مَتَعٌ لَّكم وَ الله ُ يَعلَمُ مَا تُبدُونَ وَ مَا تَكتُمُونَ (29):27

 - اي كساني كه ايمان آورده ايد در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد، اين براي شما بهتر است، شايد متذكر شويد.

28 - و اگر كسي در آن نيافتيد داخل آن نشويد تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شود بازگرديد، بازگرديد، كه براي شما پاكيزه تر است و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است.

 29 - گناهي بر شما نيست كه وارد خانه هاي غيرمسكوني بشويد كه در آنجا متاعي متعلق به شما وجود دارد و خدا آنچه را آشكار مي كنيد يا پنهان مي داريد، مي داند.»

در اين آيات بخشي از آداب معاشرت و دستورهاي اجتماعي اسلام كه ارتباط نزديكي با مسائل مربوط به حفظ عفت عمومي دارد، بيان شده است و آن طرز ورود به خانه هاي مردم و چگونگي اجازه ورود گرفتن است. اين دستورها در جامعه اي بيان مي شد كه معمول نبود درهاي خانه ها را ببندند و حتي اجازه گرفتن را كسرشان مي دانستند. در چنين فضايي اسلام به مسلمانان تازه جدا شده از محيط جاهلي، آداب معاشرت را تعليم داد و به آن ها دستور داد كه حريم خانواده را پاس دارند و بدون اجازه و سرزده به آن مكان وارد نشوند. «استيناس» كه در آيه شريفه آمده است امري فراتر از استيذان و اذن گرفتن است و به معناي انس و الفت و آرامش اهل آن خانه را جلب كردن است؛ تفسير نمونه در اين باره مي نويسد: «اين جا جمله تستانسوا به كار رفته است نه تستاذنوا زيرا جمله دوم فقط اجازه گرفتن را بيان مي كند، در حالي كه جمله اول كه از ماده انس گرفته شده اجازه اي توأم با محبت و لطف و آشنايي و صداقت را مي رساند و نشان مي دهد كه حتي اجازه گرفتن بايد كاملاً مودبانه و دوستانه و خالي از هرگونه خشونت باشد. بنابراين هرگاه اين جمله را بشكافيم بسياري از آداب مربوط به اين بحث، در آن خلاصه شده است، مفهومش اين است فرياد نكشيد، در را محكم نكوبيد با عبارات خشك و زننده اجازه نگيريد و به هنگامي كه اجازه داده شد بدون سلام وارد نشويد، سلامي كه نشانه صلح و صفا و پيام آور محبت و دوستي است.»

علامه طباطبايي نيز در تحليل «تستانسوا» مي نويسد:

از اين جا معلوم مي شود كه مصلحت اين حكم پوشاندن عورات مردم و حفظ احترام آنان است، پس وقتي شخص داخل شونده هنگام دخولش به خانه غير، استيناس كند و صاحب خانه را به استيناس خود آگاه كند و بعد داخل شود و سلام كند در حقيقت او را در پوشاندن آنچه بايد بپوشاند كمك كرده و نسبت به خود ايمني اش داده است و معلوم است كه استمرار اين شيوه پسنديده، مايه استحكام اخوت و الفت و تعاون عمومي بر اظهار جميل و ستر قبيح است و جمله ذلكم خير لكم لعلكم تذكرون هم اشاره به همين فوايد است.» در سيره پيامبراكرم(ص) هم نقل شده است، هنگامي كه مي خواستند وارد خانه دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) شوند، نخست بر در خانه مي آمدند و دست به روي در مي گذاشتند و در را كمي عقب مي زدند و سپس مي فرمودند: السلام عليكم؛ حضرت فاطمه(عليها السلام) پاسخ سلام پدر را مي دادند، بعد پيامبر(ص) مي فرمودند: اجازه دارم وارد شوم؟ سپس وارد مي شدند. اين حديث به خوبي نشان مي دهد كه تا چه اندازه پيامبر اكرم(ص) كه يك الگو و سرمشق براي عموم مسلمانان هستند اين نكات را دقيقاً رعايت مي فرمودند. حتي در بعضي از روايات مي خوانيم بايد سه بار اجازه گرفت، اجازه اول را بشنوند و به هنگام اجازه دوم خود را آماده كنند و به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند. حتي بعضي لازم دانسته اند كه در ميان اين سه اجازه، فاصله اي باشد زيرا گاه لباس مناسبي بر تن صاحب خانه نيست و گاه در حالي است كه نمي خواهد كسي او را در آن حال ببيند، گاه وضع اتاق به هم ريخته است و گاه اسراري در ميان است كه نمي خواهد ديگري بر اسرار درون خانه اش واقف شود و بايد به او فرصتي داد تا خود را جمع و جور كند و اگر اجازه نداد بدون كمترين احساس ناراحتي بايد از ورود به خانه صرف نظر كرد."(4)

ادامه دارد...

 

فرآوري: شبكه تخصصي قرآن تبيان

 


1. ويكي پديا

2.گفتگوي هفته نامه پنجره با دكتر عباسي

3. بولتن نيوز

4. محمدعلي ندائي



مربوط به موضوع : سبك زندگي اسلامي
دسته ها : سبك زندگي اسلامي | ارسال شده در | (0) نظر

 


سبك زندگي مفهوم رايجي است كه اين روزها مورد توجه رسانه ها و مردم قرار گرفته است. شايد پيدايش و حذف برخي از موارد از زندگي روزمره افراد، سبب شده تا توجه خاصي نسبت به اين موضوع وجود داشته باشد.

خانواده شاد

در اين نوشتار با اشاره به اينكه سبك زندگي چيست، نگاهي كوتاه به نحوه تغيير سبك زندگي در جامعه ايران، در طول سه دهه اخير مي پردازيم.

 

سبك زندگي چيست؟

مبحثي به نام سبك زندگي رايج همان آدابي است كه در رآن و روايات به صورت تفصيلي به آن پرداخته شده است . 

Lifestyle نظرياتي پيرامون زندگي انسان‌ها است كه غرب با تكيه بر مطالعات دانشمندان خود مدتي است بدان مشغول است. اما به نظر مي رسد كه بخش اعظمي از اين مطالعات به گونه اي است كه به نوعي به رواج سبك زندگي غربي در ميان مردم دنيا منجر مي شود.

اين مسأله را به خوبي در فيلم‌ها، كارتون‌ها و بازي‌هاي رايانه‌اي غربي مي‌توان مشاهده كرد كه ديگر در پي سرگرمي و يا آموزش نيستند بلكه بيشتر، چگونه زندگي كردن را تلقين مي‌كنند.

اگر از تعاريف خاص و علمي اين مفهوم بگذريم، به طور كلي مي توان اينطور گفت كه منظور از سبك زندگي اين است كه يك فرد، يك خانواده و كساني كه در يك جامعه حضور دارند، چگونه زندگي مي‌كنند.

اما در نحوه چگونه زندگي كردن، تنها يك صفت يا رفتاري خاص، مورد نظر نيست. مثل اينكه رفتار خاصي را به طبقه يا قوميت خاصي نسبت دهيم.

سبك زندگي را مي توان مجموعه اي از رفتار،گفتار، نحوه زندگي، نگرش و تفكرات افراد ناميد.

چگونه زندگي كردن، گزاره‌اي توصيفي است كه پاسخ آن همان سبك زندگي است و در اين سبك زندگي موارد بسياري دخيل هستند. اعتقادات، رسوم، جغرافيا، اقليم آب و هوايي، سليقه‌هاي اجتماعي، رسانه‌ها و ده‌ها مسأله ديگر. 1

آنچه مشخص است اينكه ما در شرايطي قرار داريم كه مي توانيم با بهره گيري از متون ديني و آسماني خود، از منابع غني و تضمين شده‌اي بهره ببريم كه بهترين سبك زندگي را به ما ارائه مي دهند. نوعي از سبك زندگي كه به همه چيز اهميت مي دهد و تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي را مد نظر دارد

تغيير سبك زندگي در جامعه

با توجه به مطالب مذكور قصد داريم تا در اين نوشتار، اشاره اي مختصر به تغيير سبك زندگي در جامعه ايراني داشته باشيم. محدوده اين تغييرات را از زماني  نگاه مي كنيم كه انقلاب اسلامي در جامعه ايران رخ داد و به تبع اين رويداد مهم، تغييرات بسياري در زندگي فردي و اجتماعي افراد به وقوع پيوست.

بسياري از اسناد و شواهد تاريخي و گفته هاي اطرافياني كه روزها و سالهاي ابتدايي وقوع انقلاب اسلامي ايران را به خاطر دارند، بيانگر رواج سبك خاصي از زندگي در ميان افراد است كه بخشي از اين تفكرات ناشي از رنگ و بوي دين و مذهب و تاثيرات وقوع يك انقلاب مذهبي دارد.

آنچه مشخص است اينكه هر رويداد اجتماعي و سياسي، بر تمامي ابعاد زندگي افراد تاثرگذار است و اين تاثيرگذاري بر سيستم فكري،فرهنگي و نگرش افراد صورت مي گيرد. چنانچه با وقوع انقلاب اسلامي، نگرش هاي ضدغربي در ميان مردم رواج پيدا كرد و در برهه اي از زمان به اوج رسيد. به طوري كه مثلا، استفاده از وسايل لوكس و تزئيني خارجي، به مظهري از زندگي غربي  بدل شد و همين امر منجر شد تا اغلب مردم، وسايل و لباس هاي لوكس و مجلل خود را به نفع امور خير بخشش كنند و فضاي ساده زيستي را در زندگي خود جاري كنند. اين روند ادامه پيدا كرد و با وقوع جنگ تحميلي، شدت بيشتري به خود گرفت. سبك زندگي در آن زمان به اين صورت بود كه برپايي مجلس عروسي در مساجد و حسينيه ها، امري عجيب نبود و حتي ارزش نيز شمرده مي شد. در خانه افراد، داشتن مبلمان هم مظهري از تجمل محسوب مي شد و همين امر موجب شده بود تا اغلب خانواده ها، خانه هاي خود را با چند فرش ساده و پشتي، چيدمان كنند. اما اين روند دوام چنداني نداشت و تقريبا بعد از گذشت يك دهه و با اتمام جنگ تحميلي، باز هم تغييراتي در سبك زندگي افراد به وجود امد و شكل و شمايل ديگري به سبك زندگي مردم بخشيد.

اين تغييرات با ورود زنان به عرصه اجتماع و بازار كار، شكل ديگري به خود گرفت. به طور كلي، ورود برخي از مباني فكري و فرهنگي در كنار تغيير شرايط اجتماعي منجر به وقوع تغييرات تدريجي در سبك زندگي افراد شد. تغييراتي كه بعضا، اثرات مثبت و منفي را به دنبال داشتند. اثراتي كه موجب شد تا سبك زندگي در شرايط كنوني به گونه اي كاملا متفاوت با دو يا سه دهه قبل باشد.

سبك زندگي اسلامي

مثلا مي توان نمايي از يك سبك زندگي ساده ايراني و اسلامي را اينگونه تعريف كرد:

يك خانواده كه سحر خيزهستند و يا به دليل التزام به نماز صبح يا ساعت كاري و مدرسه فرزندان شان، زود از خواب برمي خيزند. نوع صبحانه‌اي كه مي‌خورد به دليل سطح درآمد يا رواياتي كه در اين باره وجود دارد و يا تبليغات خاص  تلويزيون، اشكال مختلفي دارد. اعضاي اين خانواده به‌ كنار هم بودن سر سفره به هر دليلي، اهميت مي دهند. به اينكه باهم سخن بگويند و از احوال هم مطلع باشند. اما به نظر مي رسد كه اين سبك زندگي تا حدودي تغيير يافته. مثلا امروزه، اشتغال كامل پدر خانواده به كار، به دليل احتياج مالي يا نحوه نگرشي كه به زندگي دنيايي دارد، سر كار رفتن مادر خانواده و تأثير آن در تربيت كودكان منجر به شكل گيري روابط و مناسبات تازه اي ميان زن و شوهر و فرزندان شده كه بيشتر به سبك زندگي غربي شباهت دارد تا زندگي ايراني-اسلامي. از طرف ديگر رواج تفكر انسان مداري و فرهنگ مصرفي در ميان مردم به حدي است كه بر سبك زندگي افراد تاثر گذاشته و اين سبك با شيوه زندگي بر پايه اعتقادات مذهبي متفاوت است.

آنچه مشخص است اينكه ما در شرايطي قرار داريم كه مي توانيم با بهره گيري از متون ديني و آسماني خود، از منابع غني و تضمين شده‌اي بهره ببريم كه بهترين سبك زندگي را به ما ارائه مي دهند. نوعي از سبك زندگي كه به همه چيز اهميت مي دهد و تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي را مد نظر دارد. سبكي كه به همه اركان زندگي اهميت مي دهد. از نحوه خوردين و پوشيدن گرفته تا نحوه برخورد با همسر،فرزند، خانواده و دوستان.

شيوه اي كه با آموزه هاي مختلف سعي دارد تا انسان را در جهت رشد و تعالي سوق دهد.

مطالعه سبك زندگي به ما ياري مي‌دهد واقعيت زندگي اجتماعي مردم را دريابيم و اشكالات آن را بفهميم و سبك صحيح زندگي را به دست آورده و آن را ترويج كنيم.

آنچه مشخص است اينكه ما گرفتار سبك ناقص و نادرستي در زندگي هستيم كه بايد آن را ريشه‌يابي كرده و با ترسيم سبك زندگي صحيح و ارايه روش‌هاي درست ترويج آن، كمك كنيم كه سبك زندگي صحيح، فراگير شود.

شايسته است تا به دنبال  زمينه سازي و تلاش براي تحقق و مبنا سازي سبك زندگي مسلماني يا مۆمنانه باشيم.

باري چنين است كه با مراجعه به قرآن كريم مي‌توان ابعاد سبك زندگي شايسته را يافت و ارايه كرد هرچند اين اقدام تخصص خويش را مي طلبد.

مهم اين است كه نسبت به دستيابي به همان تعبيري باشيم كه در كتاب آسماني ما به آن اشاره شده،

بي ترديد اين بهترين سبك از زندگي است. سبكي كه با تعبير «حيات طيبه»‌ از آن نام برده شده؛ يعني زندگي پاكيزه!

 

پي نوشت:

خبرگزاري رسا /حامد عبداللهي

 

فاطمه ناظم زاده

بخش خانواده ايراني تبيان

 




مربوط به موضوع : سبك زندگي اسلامي
دسته ها : سبك زندگي اسلامي | ارسال شده در | (0) نظر

سبك زندگي اسلامي؛ پيشينه تاريخي، چشم انداز راهبردي

چندي پيش «سبك زندگي» از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان يك دغدغه مهم مطرح شد. حضرت آيت ا…خامنه‌اي براي طرح موضوع بر چند پرسش به عنوان نمونه‌اي از چالش‌ها و كاستي‌هاي فرهنگ عمومي و اجتماعي ايرانيان تمركز داشتند. اما يك نكته مهم، اشاره به خاستگاه طرح اين بحث بود. اين كه سبك زندگي بخش اصلي و اساسي «تمدن سازي نوين اسلامي» در كنار بخش ابزاري است كه شامل پيشرفت در زمينه اقتدار علمي، صنعتي، سياسي، اقتصادي، نظامي و بين‌المللي و … مي‌شود. بنابراين اقتدار همه جانبه جمهوري اسلامي ايران به عنوان ابزاري در خدمت سبك زندگي اسلامي قرار دارد. آن چه در پي مي‌آيد، تلاشي است براي روشن كردن برخي زواياي تاريخي – جامعه شناختي اين خاستگاه.

سبك زندگي در دانش جامعه شناسي

سبك زندگي به عنوان يك مقوله مهم هنگامي مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفت كه آن ها از ارائه نظريه هاي كل نگرانه و پرمدعا، به نظريه هايي محدودتر اما با عمق و دقت بيشتر در جزئيات روي آوردند و به ويژه به معاني كنش انسان ها در زندگي روزمره پرداختند. اما تاثيرات عميق اين چرخش بر رهيافت هاي علوم اجتماعي هنگامي آشكارتر شد كه با «جهاني شدن» و فشردگي زمان و مكان همراه شد، مرزهاي سنتي ميان هويت هاي اجتماعي در سراسر دنيا را در نورديد و همه چيز را پيچيده تر كرد. امروزه بررسي سبك زندگي از ديدگاه جامعه شناختي، مرهون مطالعات و تحقيقات در دو سطح خرد (زندگي روزمره) و كلان (جهاني شدن) به شمار مي رود. يكي از مهم ترين پيامدهاي اين وضعيت، تاثيرات آن بر توسعه «امر سياسي » است؛ امري كه به طور مشخص در «جامعه شناسي سياسي جديد» به آن توجه شده است. به اين صورت كه «قدرت» به عنوان آن چه در همه ابعاد و زواياي زندگي روزمره پخش است، ديده مي شود و دلالت آن از تمركز بر روابط قدرت در سطح دولت و نهادهاي رسمي، به تار و پود روابط فرهنگي، اقتصادي و … در تمامي شئون زندگي آدمي كشيده شده است. امروزه صحبت هاي دوستانه ميان دو نفر نيز مي تواند مصداقي از امر سياسي تلقي شود. در فضاي جهاني شدن، تمامي جامعه عرصه ظهور و اعمال سلطه است و منابع قدرت از همه مجاري براي دست بردن در زندگي انسان استفاده مي كنند؛ از سوي ديگر سبك زندگي عرصه بروز هويت هاي متفاوت و مقاومت آن ها در برابر روابط پيچيده قدرت نيز است. براي نمونه در دستور كار جنبش هاي اجتماعي نوين مي توان تلاش براي رهايي از جنبه هاي سركوب گر قدرت و بازنمايي هويت هاي متفاوت را يافت. اما در مورد ايران وضعيت چگونه است؟

پيشينه تاريخي

نخستين نشانه هاي مسئله شدن سبك زندگي در ايران را مي توان همزاد «مسئله هويت» در تاريخ معاصر دانست. زيرا سبك زندگي در واقع بازتابي از اتخاذ يك هويت يا تركيبي از هويت هاي چندگانه است كه در الگوهاي رفتاري فرد ظاهر مي شود. آن گونه كه برخي پژوهشگران ايراني اشاره كرده اند، مسئله شدن هويت براي ايرانيان زمانه ما به نخستين رويارويي هاي دنياي سنت و پيروانش با جهان متجدد و پديده هاي آن در آستانه مشروطه باز مي گردد. در واقع نهضت مشروطه ايران بازتابي از لايه هاي عميق چالش خودآگاهانه هويتي ميان ايران اسلامي و غرب مدرن بود. با وجود پيروزي ظاهري و اوليه، به زودي نشانه هاي تفسيرهاي متفاوت و متعارض سنت گرايان و تجددگرايان از مشروطه و برخي مفاهيم پايه اي آن مانند آزادي، برابري قانون و … نمايان شد. هرج و مرج ناشي از اين رويكردهاي متضاد، تنها با روي كار آمدن يك دولت ديكتاتور تجددگرا كه رضاخان نماينده آن بود، پايان يافت. به اين ترتيب بسياري از تجددگرايان به حكومت خودكامه رضاخاني تن دادند و به كارگزاران آن تبديل شدند تا عرصه نزاع هويتي ميان دولت و ملت را به نفع پيشبرد اهداف خويش سامان دهي كنند. (نك به: تطورات گفتمان هاي هويتي ايران؛ نوشته حسين كچويان، ۱۳۸۷) سياست فرهنگي آمرانه رضاخاني به ترويج هويت باستان گرا – غرب گرا محدود نماند، بلكه به دشمني با بن انگاره هاي ديني و نهادهاي مذهبي برخاست و آشكارا به سركوب سبك زندگي ديني ايرانيان پرداخت. اما جريان سنتي – ديني با وجود سرخوردگي ناشي از اين شكست، به فاصله ۴دهه توانست خود را بازسازي كند. حضرت امام خميني(ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامي ايران در فرصتي كه در سال هاي تبعيد براي نظريه پردازي انقلاب يافتند، در دروس خود تاكيد كردند كه حاكميت سياسي اسلام لازمه هويت اسلامي و زيست مسلمانانه است؛ با اين تعبير كه ولايت فقيه، نه يك فرع در كنار ساير فروع فقهي بلكه به عنوان فلسفه عملي تمامي فقه (قانون اسلامي) مطرح است. از نگاه امام خميني(ره) مهم ترين دليل لزوم تشكيل حكومت اسلامي، ماهيت و كيفيت قوانين اسلام است كه حاوي قوانين و مقررات متنوعي براي ساخت يك نظام كلي اجتماعي است و مستلزم تشكيل حكومت است. همچنين حاكميت ارزش هاي اسلامي مانند احياي ارزش هاي معنوي و پايبندي به آن، برقراري وحدت اسلامي، نفي ظلم و دفاع از مظلومان و محرومان نيز كه مقوم هويت و لازمه زندگي اسلامي به شمار مي رود، بدون تشكيل يك نظام سياسي حافظ و مجري احكام اسلامي نمي تواند متصور باشد.

فلسفه سياسي

با گذشت كمتر از يك دهه از انتشار كتاب ولايت فقيه، انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد و به برپايي يك نظام سياسي مبتني بر نظريه حضرت امام خميني(ره) انجاميد. علاوه بر منطق نظري، تجربه عملي ايرانيان در سال هاي پس از انقلاب نشان داد كه زيست مومنانه بدون داشتن اقتدار سياسي امكان پذير نخواهد بود. قدرت، براي حفظ و ارتقاي هويت اسلامي دست كم به دو دليل لازم است: نخست، برچيدن موانعي كه بر سر راه پايبندي به هويت اسلامي در اين زمانه وجود دارد؛ به ويژه سنگيني ساختارهاي پيچيده مدرن كه اجازه دينداري واقعي و كامل را نمي دهد و آشكار و پنهان به سركوب دينداران مي پردازد. نظام سياسي مبتني بر دين در اين جا نقشي حفاظتي و حمايتي خواهد داشت و ديگر، فراهم آوردن ساختارها و ساز و كارهاي مناسب براي دينداري آگاهانه و آزادانه در دنيايي است كه ساختارهاي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آن براي زيست مومنانه طراحي و اجرا نشده است. حضرت آيت ا… خامنه اي رهبر فرزانه انقلاب اين منطق و تجربه را اين گونه بازنموده اند: «ما مي خواهيم ملتي باشيم كه مسلماني را در عمل – نه فقط در ادعا – ثابت كنيم؛ به احكام الهي عمل كنيم. ما مي خواهيم جامعه ما، جامعه مسلمان باشد، جامعه اسلامي باشد. ما نمي خواهيم بافته ها و پندارهاي متفكرين مادي را، سياستمداران غربي را در زندگي خودمان به عنوان دستورالعمل بپذيريم؛ ما مي خواهيم حكم خدا را بپذيريم. اين را هم فهميده ايم كه اگر بخواهيم مسلمان زندگي كنيم، بايد قدرتمند باشيم …» (سخنراني رهبر انقلاب، ۶بهمن ۱۳۸۸)؛ يعني يك فلسفه قدرت مبتني بر انديشه و الگوي رفتار مومنانه و در خدمت آن.

چشم انداز راهبردي

جمهوري اسلامي ايران با اتكا به نظام سياسي مستقل و باثبات خود، توانسته است تلاش هاي فراوان و دامنه داري را براي فراهم آوردن زيرساخت هاي پيشرفت دانش بنياد در زمينه هاي نظامي، اقتصادي و … سامان دهد. اين در حالي است كه هم اكنون از سويي در چالش اقتصادي – سياسي با غرب قرار دارد و از سوي ديگر فرصت هايي مانند گسترش بيداري اسلامي در منطقه پيش روي آن است. به اين ترتيب هر دگرگوني كوچك و بزرگي در ايران، همزمان زير ذره بين افكار عمومي جهان و اذهان مسلمانان منطقه قرار مي گيرد. به نظر مي رسد كه مردم ايران با اتكا به منطق اسلام، راهبرد مقاومت در برابر جبهه باطل – كه امروزه نظام سلطه ناميده مي شود – را برگزيده و بر آن پاي فشرده اند و با الگوسازي از مردم سالاري ديني در پي الهام بخشي به امواج بيداري اسلامي در منطقه هستند. در چنين شرايطي است كه فرهنگ و اخلاق اجتماعي به عنوان بعد اصلي تمدن سازي نوين اسلامي مورد توجه رهبر انقلاب قرار گرفته است. اين عطف توجه در اين برهه زماني را مي توان هم يادآوري هدف اصلي و نهايي از برپايي نظام سياسي اسلام در ايران تلقي كرد و هم يادآوري اين كه ايرانيان براي جا نماندن از قافله اي كه خود پيش آهنگ آن بوده اند، ناگزير از حفظ هويت و ارتقاي خصوصيات مثبت خويش هستند. از سوي ديگر، پيوند الگوي الهام بخش مردم سالاري ديني در ايران و امواج گسترش يابنده بيداري اسلامي در جهان اسلام اگر همراه بازتوليد هويت و سبك زندگي ديني در دنياي معاصر باشد، مي تواند مزيتي نسبي و رقابتي در برابر فرهنگ سرمايه داري غرب كه امروزه درگير بحران هاي پردامنه اقتصادي، اجتماعي و سياسي است نيز تلقي شود. سبك زندگي شايد بهترين راه ايران براي عبور موفقيت آميز از پيچ تاريخي كنوني باشد؛ اگر با تنگ نظري و سطحي نگري با آن برخورد نشود.

مصطفي غفاري، دانشجوي دكتراي جامعه شناسي سياسي



مربوط به موضوع : سبك زندگي اسلامي
دسته ها : سبك زندگي اسلامي | ارسال شده در | (0) نظر
خدا

«قبله و محراب من ابروي دلدار است و بس

اين دل شوريده را با اين‌چه و با آن چه‌كار

چون‌كه اندر هر دو عالم يار مي‌بايد مرا

با بهشت و دوزخ و با حور و با غلمان چه‌كار»[1]

قرآن كريم هدف از خلقت انسان را عبوديت و بندگي نسبت به حق‌تعالي برشمرده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ »؛[ذاريات، 53] «جن و انس را جز براى پرستش خود نيافريده‌‏ام.»

امام صادق ‏عليه السلام مي‌فرمايد: «الايمان حالات و درجات و طبقات و منازل»؛ ايمان در افراد، حالات گوناگون و درجات و نيز مراحل و مراتب مختلفى دارد.[2]

 و لذا هر يك از آنها حق‌تعالي را در حدودشعاع فكر خويش عبادت مي‏‌كنند. «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار.»، گروهي خدا را به انگيزه‏ ثواب و پاداش مي‏‌پرستند، اين عبادت تاجران و بازرگانان است. وگروهي خدا را از روي ترس مي‏‌پرستند، اين عبادت غلامان و برده صفتان است. و گروهي خدارا از روي سپاسگزاري مي‏‌پرستند، اين عبادت آزادگان است.[3]

بالاترين نوع عبادت، عبادت احراري و يا همان عبادت آزادگان است كه حق‌تعالي را نه از روي ترس از جهنم و نه به طمع رسيدن به بهشت عبادت مي‌كنند بلكه او را  تنها  براي ذات مقدسش مي‌پرستند.

«خلاف طريقت بود كاوليا /تمنا كنند از خدا جز خدا

گر از دوست چشمت به احسان اوست /تو در بند خويشي نه در بند دوست»[4]

و حضرت اميرالمومنين در بياني شيرين به اين مطلب اشاره مي‌كند: «مَا عَبَدْتُكَ‏ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ.»؛ من خدارا براي ترس از جهنم و طمع به بهشت عبادت نمي‌كنم، بلكه چون او را شايسته عبوديت ديدم عبادت مي‌كنم.[5]

«نان و حلوا چيست اي نيكو سرشت /اين عبادتهاي تو بهر بهشت

نزد اهل دين بود دين كاستن/در عبادت مزد از حق خواستن

رو حديث ما عبدتك اي فقير /از كلام شاه مردان باز گير

چشم بر اجر عمل از كوري است/طاعت از بهر عمل مزدوري است.»[6]

در همين زمينه امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايند: «قال علي بن الحسين عليه السلام: اني اكره ان اعبدالله لاغرض لي ولثوابه. فاكون كالعبد الطمع المطيع ان طمع عمل و الا لم يعمل و اكره ان اعبده الا لخوف عقابه فاكون كالعبد السو ان لم يخف لم يعمل. قيل فلم تعبده قال لما هو اهله باياديه عليّ و انعامه.» دوست ندارم كه هدف من در پرستش خداوند, تنها پاداش او باشد كه در آن‌صورت من مانند برده طمع‌كار و فرمان‌برداري خواهم بود كه اگر طمع در نهادش باشد عمل مي‌كند و گرنه از كار بازمي‌ايستد. همچنين ميل ندارم كه خداوند را تنها از جهت ترس عقابش بپرستم و مانند بنده بدكاري باشم كه اگر نترسد عمل نكند. عرض شد پس بر چه اساس خدا را مي‌پرستي فرمود: از اين جهت كه او با نيكي‌هائي كه به من كرده و نعمت‌هائي كه عنايت فرموده شايسته پرستش است.[7]

و اين افرادي كه عبادت احراري داشته‌اند فرداي قيامت هم به آن هدف و آرمان خود كه بودن در كنار معشوق است مي‌رسند.

قال اميرالمومنين عليه السلام: «العارف اذا خرج من الدنيا لم يجده السائق و الشهيد فى القيامه و لا رضوان الجنه و لا مالك النار فى النار قيل و اين يقعد العارف قال عليه السلام فى مقعد صدق عند مليك مقتدر.»؛ حضرت وصى اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: عارف كه از دنيا به در رفت، سائق و شهيد او را در قيامت نمى‌يابند، و رضوان جنت او را در جنت نمى‌يابد، و مالك نار او را در نار نمى‌يابد. يكى عرض كرد: عارف در كجا است؟ امام فرمود: او در نزد خدايش است.[8]

بنابراين اگر چه عبادت براي رسيدن به بهشت و يا نرفتن به جهنم ارزش خاص خود را دارد، ولكن مرحله نهايي نيست پس بايد همت‌ها را بالا برد، و عبادت آزادگان را انجام داد و حق‌تعالي را براي ذات پاكش عبادت نمود.

«نه جنت جويم و نه حور نه انهار مي‌خواهم/بتو ارزاني اي زاهد كه من خود يار مي‌خواهم

شهان مملكت فردوس را باري بدست آريد/كه من درويش عالي همتم ديدار مي‌خواهم»[9]

پي‌نوشت:

[1].حافظ

[2].اصول كافي، ج2، ص38

[3].نهج البلاغه فيض، حكمت229  

[4].سعدي

[5].بحار الأنوار (ط - بيروت)،  ج‏67 ، ص 234  

[6].شيخ بهايي

[7].بحار الانوار، ج67، ص210

[8].بحر المعارف، چاپ سنگي، ص4

[9].حافظ



مربوط به موضوع : سبك زندگي اسلامي
دسته ها : سبك زندگي اسلامي | ارسال شده در | (0) نظر

سبك زندگي مفهوم رايجي است كه اين روزها مورد توجه رسانه ها و مردم قرار گرفته است. شايد پيدايش و حذف برخي از موارد از زندگي روزمره افراد، سبب شده تا توجه خاصي نسبت به اين موضوع وجود داشته باشد.

خانواده شاد

در اين نوشتار با اشاره به اينكه سبك زندگي چيست، نگاهي كوتاه به نحوه تغيير سبك زندگي در جامعه ايران، در طول سه دهه اخير مي پردازيم.

 

سبك زندگي چيست؟

مبحثي به نام سبك زندگي رايج همان آدابي است كه در رآن و روايات به صورت تفصيلي به آن پرداخته شده است . 

Lifestyle نظرياتي پيرامون زندگي انسان‌ها است كه غرب با تكيه بر مطالعات دانشمندان خود مدتي است بدان مشغول است. اما به نظر مي رسد كه بخش اعظمي از اين مطالعات به گونه اي است كه به نوعي به رواج سبك زندگي غربي در ميان مردم دنيا منجر مي شود.

اين مسأله را به خوبي در فيلم‌ها، كارتون‌ها و بازي‌هاي رايانه‌اي غربي مي‌توان مشاهده كرد كه ديگر در پي سرگرمي و يا آموزش نيستند بلكه بيشتر، چگونه زندگي كردن را تلقين مي‌كنند.

اگر از تعاريف خاص و علمي اين مفهوم بگذريم، به طور كلي مي توان اينطور گفت كه منظور از سبك زندگي اين است كه يك فرد، يك خانواده و كساني كه در يك جامعه حضور دارند، چگونه زندگي مي‌كنند.

اما در نحوه چگونه زندگي كردن، تنها يك صفت يا رفتاري خاص، مورد نظر نيست. مثل اينكه رفتار خاصي را به طبقه يا قوميت خاصي نسبت دهيم.

سبك زندگي را مي توان مجموعه اي از رفتار،گفتار، نحوه زندگي، نگرش و تفكرات افراد ناميد.

چگونه زندگي كردن، گزاره‌اي توصيفي است كه پاسخ آن همان سبك زندگي است و در اين سبك زندگي موارد بسياري دخيل هستند. اعتقادات، رسوم، جغرافيا، اقليم آب و هوايي، سليقه‌هاي اجتماعي، رسانه‌ها و ده‌ها مسأله ديگر. 1

آنچه مشخص است اينكه ما در شرايطي قرار داريم كه مي توانيم با بهره گيري از متون ديني و آسماني خود، از منابع غني و تضمين شده‌اي بهره ببريم كه بهترين سبك زندگي را به ما ارائه مي دهند. نوعي از سبك زندگي كه به همه چيز اهميت مي دهد و تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي را مد نظر دارد

تغيير سبك زندگي در جامعه

با توجه به مطالب مذكور قصد داريم تا در اين نوشتار، اشاره اي مختصر به تغيير سبك زندگي در جامعه ايراني داشته باشيم. محدوده اين تغييرات را از زماني  نگاه مي كنيم كه انقلاب اسلامي در جامعه ايران رخ داد و به تبع اين رويداد مهم، تغييرات بسياري در زندگي فردي و اجتماعي افراد به وقوع پيوست.

بسياري از اسناد و شواهد تاريخي و گفته هاي اطرافياني كه روزها و سالهاي ابتدايي وقوع انقلاب اسلامي ايران را به خاطر دارند، بيانگر رواج سبك خاصي از زندگي در ميان افراد است كه بخشي از اين تفكرات ناشي از رنگ و بوي دين و مذهب و تاثيرات وقوع يك انقلاب مذهبي دارد.

آنچه مشخص است اينكه هر رويداد اجتماعي و سياسي، بر تمامي ابعاد زندگي افراد تاثرگذار است و اين تاثيرگذاري بر سيستم فكري،فرهنگي و نگرش افراد صورت مي گيرد. چنانچه با وقوع انقلاب اسلامي، نگرش هاي ضدغربي در ميان مردم رواج پيدا كرد و در برهه اي از زمان به اوج رسيد. به طوري كه مثلا، استفاده از وسايل لوكس و تزئيني خارجي، به مظهري از زندگي غربي  بدل شد و همين امر منجر شد تا اغلب مردم، وسايل و لباس هاي لوكس و مجلل خود را به نفع امور خير بخشش كنند و فضاي ساده زيستي را در زندگي خود جاري كنند. اين روند ادامه پيدا كرد و با وقوع جنگ تحميلي، شدت بيشتري به خود گرفت. سبك زندگي در آن زمان به اين صورت بود كه برپايي مجلس عروسي در مساجد و حسينيه ها، امري عجيب نبود و حتي ارزش نيز شمرده مي شد. در خانه افراد، داشتن مبلمان هم مظهري از تجمل محسوب مي شد و همين امر موجب شده بود تا اغلب خانواده ها، خانه هاي خود را با چند فرش ساده و پشتي، چيدمان كنند. اما اين روند دوام چنداني نداشت و تقريبا بعد از گذشت يك دهه و با اتمام جنگ تحميلي، باز هم تغييراتي در سبك زندگي افراد به وجود امد و شكل و شمايل ديگري به سبك زندگي مردم بخشيد.

اين تغييرات با ورود زنان به عرصه اجتماع و بازار كار، شكل ديگري به خود گرفت. به طور كلي، ورود برخي از مباني فكري و فرهنگي در كنار تغيير شرايط اجتماعي منجر به وقوع تغييرات تدريجي در سبك زندگي افراد شد. تغييراتي كه بعضا، اثرات مثبت و منفي را به دنبال داشتند. اثراتي كه موجب شد تا سبك زندگي در شرايط كنوني به گونه اي كاملا متفاوت با دو يا سه دهه قبل باشد.

سبك زندگي اسلامي

مثلا مي توان نمايي از يك سبك زندگي ساده ايراني و اسلامي را اينگونه تعريف كرد:

يك خانواده كه سحر خيزهستند و يا به دليل التزام به نماز صبح يا ساعت كاري و مدرسه فرزندان شان، زود از خواب برمي خيزند. نوع صبحانه‌اي كه مي‌خورد به دليل سطح درآمد يا رواياتي كه در اين باره وجود دارد و يا تبليغات خاص  تلويزيون، اشكال مختلفي دارد. اعضاي اين خانواده به‌ كنار هم بودن سر سفره به هر دليلي، اهميت مي دهند. به اينكه باهم سخن بگويند و از احوال هم مطلع باشند. اما به نظر مي رسد كه اين سبك زندگي تا حدودي تغيير يافته. مثلا امروزه، اشتغال كامل پدر خانواده به كار، به دليل احتياج مالي يا نحوه نگرشي كه به زندگي دنيايي دارد، سر كار رفتن مادر خانواده و تأثير آن در تربيت كودكان منجر به شكل گيري روابط و مناسبات تازه اي ميان زن و شوهر و فرزندان شده كه بيشتر به سبك زندگي غربي شباهت دارد تا زندگي ايراني-اسلامي. از طرف ديگر رواج تفكر انسان مداري و فرهنگ مصرفي در ميان مردم به حدي است كه بر سبك زندگي افراد تاثر گذاشته و اين سبك با شيوه زندگي بر پايه اعتقادات مذهبي متفاوت است.

آنچه مشخص است اينكه ما در شرايطي قرار داريم كه مي توانيم با بهره گيري از متون ديني و آسماني خود، از منابع غني و تضمين شده‌اي بهره ببريم كه بهترين سبك زندگي را به ما ارائه مي دهند. نوعي از سبك زندگي كه به همه چيز اهميت مي دهد و تمامي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي را مد نظر دارد. سبكي كه به همه اركان زندگي اهميت مي دهد. از نحوه خوردين و پوشيدن گرفته تا نحوه برخورد با همسر،فرزند، خانواده و دوستان.

شيوه اي كه با آموزه هاي مختلف سعي دارد تا انسان را در جهت رشد و تعالي سوق دهد.

مطالعه سبك زندگي به ما ياري مي‌دهد واقعيت زندگي اجتماعي مردم را دريابيم و اشكالات آن را بفهميم و سبك صحيح زندگي را به دست آورده و آن را ترويج كنيم.

آنچه مشخص است اينكه ما گرفتار سبك ناقص و نادرستي در زندگي هستيم كه بايد آن را ريشه‌يابي كرده و با ترسيم سبك زندگي صحيح و ارايه روش‌هاي درست ترويج آن، كمك كنيم كه سبك زندگي صحيح، فراگير شود.

شايسته است تا به دنبال  زمينه سازي و تلاش براي تحقق و مبنا سازي سبك زندگي مسلماني يا مۆمنانه باشيم.

باري چنين است كه با مراجعه به قرآن كريم مي‌توان ابعاد سبك زندگي شايسته را يافت و ارايه كرد هرچند اين اقدام تخصص خويش را مي طلبد.

مهم اين است كه نسبت به دستيابي به همان تعبيري باشيم كه در كتاب آسماني ما به آن اشاره شده،

بي ترديد اين بهترين سبك از زندگي است. سبكي كه با تعبير «حيات طيبه»‌ از آن نام برده شده؛ يعني زندگي پاكيزه!

 

پي نوشت:

خبرگزاري رسا /حامد عبداللهي

 

فاطمه ناظم زاده

بخش خانواده ايراني تبيان



مربوط به موضوع : سبك زندگي اسلامي - ايراني
دسته ها : سبك زندگي اسلامي - ايراني | ارسال شده در | (0) نظر

تمامی حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ برای پایگاه تخصصی سبک زندگی اسلامی- ایرانی محفوظ است

طراحی شده توسط :سایت ثامن تم

ویرایش شده توسط :حسین رضایی

صفحه بعدي صفحه قبلي

X